اخيرا آقاي حميد رسايي نماينده محترم مجلس، با اشاره به انتقادهاي زيادي كه نسبت به مشايي مطرح ميشود، يادداشتي نوشته است با عنوان "آيا مشايي همان الياس است؟ ".
به گزارش فارس، اميد حسيني نويسنده وبلاگ "آهستان "، مطلبي را با عنوان "داستان حميد رسايي و الياس احمدي نژاد " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش، در اين مطلب آمده است:
اخيرا آقاي حميد رسايي نماينده محترم مجلس، با اشاره به انتقادهاي زيادي كه نسبت به مشايي مطرح ميشود، يادداشتي نوشته است با عنوان "آيا مشايي همان الياس است؟ " لازم به يادآوري نيست كه ايشان در اين مطلب، مطابق معمول به دنبال رفع تمامي شبهات پيرامون مقام شامخ آقاي احمدينژاد و رحيم مشايي است.
البته آقاي رسايي از همان ابتداي مطلب خود همه انتقادات نسبت به مشايي را ساخته و پرداخته جناح رقيب و البته بيتدبيري خوديها ميداند و مينويسد: "به نظرم بمباران تبليغاتي جبهه رقيب از يك سو و بي تدبيري از سوي مقابل، باعث شده تا اندك اندك چنين تلقي نادرستي در ذهن برخي از آحاد جامعه ريشه بدواند كه احساس كنند با فردي پيچيده و مرموز در كنار احمدينژاد مواجهند! "
فعلاً درباره پيچيدگي و مرموز بودن آقاي مشايي حرفي نميزنم و شما را به همان دو نشريهاي كه اخيرا توسط تيم مشايي منتشر شده، ارجاع ميدهم! اما اگر واقع بين باشيم، ميبينيم بيشتر افرادي كه به احمدينژاد و رحيم مشايي در اين مورد خاص اعتراض ميكنند، اصولگرا هستند نه اصلاحطلب و اين گفته آقاي رسايي كه ميخواهد همه چيز را فورا ساخته و پرداخته ديگران بداند، اصلا قابل قبول نيست.
البته وي براي اينكه جانب انصاف را رعايت بكند، كمي هم از ويژگيهاي مثبت رحيم مشايي براي ما مينويسد و با مقايسه رييس دفتر احمدينژاد، با دو رييس دفتر سابق، نتايج جالبي هم ميگيرد: "مراجعين به دفتر رييس جمهور كه قبل از مشايي دو رييس دفتر ديگر را تجربه كردهاند، اذعان ميكنند كه مشايي نسبت به نفرات قبل از خودش، از گشاده رويي بيشتري برخوردار است. مشايي در مقايسه با روساي دفتر ديگر روساي جمهور نيز نه از فساد اخلاقي برخوردار است نه از فساد مالي، از قضا فردي است كه به مسائل ديني ، اخلاقي و عبادي علاقه بسيار دارد! "
ما هم موقتا مثل آقاي رسايي چشم و گوش خود را ميبنديم و اصلا به روي خودمان نميآوريم كه آقاي مشايي چه اعتقادات خاص ديني و مذهبي دارند؟! دلمان را هم خوش ميكنيم كه وي گشادهرو تر از محمد علي ابطحي است و در مقايسه با آنها فساد اخلاقي و مالي ندارد!
اما ظاهرا آقاي رسايي تازگيها به اين نتيجه رسيده است كه براي توجيه اشتباهات احمدينژاد و مشايي، بايد آنها را با قبليها مقايسه كرد. به عبارت ديگر براي اينكه نشان بدهيم اشتباهات مشايي و احمدي نژاد، چندان هم بزرگ نيستند، اشتباهات قبليها را يادآوري كنيم و بعد بگوييم "ببينيد، تازه اينها يك سر و گردن هم بالاتر از آنها هستند! " درباره اين منطق آقاي رسايي كمي پايينتر توضيح خواهم داد.
رسايي در اين ياددشات همچنين به يك ويژگي مهم شخصيتي احمدينژاد هم اشاره ميكند و مينويسد: "احمدي نژاد اساسا شخصيتي است كه در برابر فشارها مقاوم ميشود، هر چه فشار بيشتر شود او نيز محكمتر ميشود. اين روحيه اگر براي مدير اجرايي در پنجاه مورد امتياز باشد قطعا در موارد انگشت شماري هم عيب خواهد بود! "
وي با توجه به همين روحيه مقاومت و يا به تعبير بهتر لجاجت و پافشاري آقاي احمدينژاد، بطور ضمني نتيجه ميگيرد كه چون آقاي رييس جمهور كوتاه نميآيد، ما هم نبايد مته به خشخاش بگذاريم! و بعد براي اينكه اين همه لجاجت را كماهميت جلوه دهد، به آدمهاي ديگري همچون رييس دفتر آقاي لاريجاني و يا اشخاص ديگر اشاره ميكند و ميپرسد چرا هيچكس نسبت به اقدامات آنها حساس نيست؟ چرا كسي به آنها انتقاد نميكند؟ چرا به فلاني حرفي نميزنيد؟ چرا بهماني؟و…
بايد از آقاي رسايي پرسيد، آيا رييس دفتر آقاي لاريجاني هم مثل رييس دفتر آقاي احمدينژاد، مسئول عزل و نصب نمايندگان مجلس و معاونين و مشاورين آنهاست؟ آيا او هم مثل آقاي مشايي مسئول برنامهها و تصميمگيريهاي كلان فرهنگي مجلس است؟ آيا او هم درباره مسائل مختلف ديني و ملي و فرهنگي و قومي و بينالملي اظهار نظر ميكند؟
نكته مهمتر اينكه اصلا چرا هميشه به دنبال ادبيات مقايسهاي هستيم؟ اينكه چون ديگران آن طور هستند، پس ما به مشايي گير ندهيم، چه توجيه عقلاني و اصولي دارد؟ اين منطق آقاي رسايي وقتي جالبتر ميشود كه ايشان، كمكم به سراغ دولتهاي قبلي هم ميرود و اشتباهات آنها را براي توجيه اشتباهات فعلي احمدينژاد مثال ميزند:
"مگر آقاي ميرحسين موسوي در دوره خود از بهزاد نبويها بيش از اين حمايت نكرد؟ مگر آقاي هاشمي از خانوادهاش و بويژه فرزندانش و عليالخصوص مهدي هاشمي بيش از اين حمايت نكرد؟ و … مگر آقاي خاتمي از ابطحي، گنجي و مهاجراني بيش از حمايت احمدينژاد از مشايي حمايت نكرد؟ انصاف دهيم با همه انتقادات وارد به مشايي …، آيا مشايي احمدينژاد ، قابل مقايسه با … ديگران است؟ "
البته انصافا هم مشايي احمدي نژاد اصلا و ابدا قابل مقايسه با ديگران نيست. اولا مشايي احمدينژاد نسبت به همه آنها، به امام زمان نزديكتر است! مهمتر از همه اينكه او مشايي احمدي نژاد است!
اما آقاي رسايي عزيز! به ما چه مربوط كه آقاي ميرحسين موسوي در زمان نخستوزيرياش با بهزاد نبوي چطور رفتار ميكرد؟ به ما چه مربوط كه هاشمي رفسنجاني با رييس دفتر خود چه روابطي داشت؟ به ما چه مربوط كه آقاي خاتمي چه روابط صميمانهاي با محمد علي ابطحي داشته است؟ مگر معيار و ملاك ما، آنها هستند كه الان ببينيم احمدي نژاد و مشايي چند سانتيمتر بالاتر از آنها قرار گرفتهاند؟
شايد شما و برخي از دوستان شما، با اين توجيهات و اين قبيل مقايسههاي مصلحتي، خودتان را راضي كنيد و نتيجه بگيريد كه دولت اصولگراي شما، بهتر از دولتهاي قبلي است و اشتباهش هم كمتر از آنهاست، اما ما اصلا چنين مقايسهاي را قبول نداريم. ما سالها به دنبال اين بوديم كه از شر چنين مقايسههايي خلاص شويم. ما دنبال اين بوديم كه در دولت اصولگراي ما چنين روابط صميمانهاي برقرار نشود؟ نه اينكه برقرار شود و ما دنبال توجيه آن باشيم! قبليها اگر آنچنان بودند، ادعايي نداشتند، اما شما با چنين ادعايي به صحنه آمديد!
ما دنبال اين بوديم كه رييس جمهور اصولگراي ما مثل آقاي موسوي بر بهزاد نبوي پافشاري نكند، اما پافشاري كرد. خودتان بهتر از هر كسي ميدانيد كه پافشاري كرد. چه فرقي دارد؟ چطور اين پافشاري در دولتهاي قبلي، گناه نابخشودني ميشود و در دولت اصولگرا يك اشتباه كوچك؟! آنجا مخالفت با ولايت تعبير ميشود و اينجا يك ايراد شخصي؟ چرا تعارف؟ چرا توجيه؟ به چه قيمتي؟ كه چه چيزي را ثابت كنيد؟ كه به ما بگوييد انصاف داشته باشيم و خدمات فراوان احمدي نژاد را هم ببينيم؟ كور شود چشمي كه آن خدمات را نبيند. مگر ما چشمان خود را بر آنها بستهايم؟ چرا تصور ميكنيد هر كسي كه به اسفنديار آقاي احمدينژاد بد بگويد، قطعا بازيخورده جناح مقابل است و قصد خيانت دارد؟
آقاي رسايي عزيز! صحبتهاي امروز داود احمدينژاد را كه خواندهايد؟ ايشان برادر آقاي رييس جمهور هستند. او كه مخالف و دشمن احمدينژاد نيست؟ بازي خورده جناح مقابل هم نيست. برويد انتقادات تند و صريح داود احمدينژاد را درباره رحيم مشايي بخوانيد و معناي توجيه و تعصب و انصاف را ياد بگيريد!
نكته آخر اينكه، بسياري از اصولگراها، از جمله خود شما، پيش از انتخابات اخير رياست جمهوري قسم ميخورديد كه در صورت پيروزي احمدينژاد، حساب مشايي را كف دستش بگذاريد! اما امروز وقتي ميبينيد كه رييس جمهور عزيز شما، محكمتر از آن است كه اسفنديارش را از دست بدهد، ظاهرا حرفهاي سابق خود را فراموش كردهايد!
البته ما هم مثل شما معتقديم كه موضوع مشايي آنقدر بزرگ نيست كه به بحث اصلي ما تبديل شود، چون اولين نفري كه از اين قضايا خشنود است، خود مشايي است! ولي برخلاف خوشبيني و توجيهات شما، شخصا اين حرف داود احمدي نژاد را بيشتر ميپسندم كه گفته است: " او فقط ميخواهد ما را مشغول كند تا از آن هدف بزرگ كه امام براي ما ترسيم كرد و مقام معظم رهبري آن را هدايت ميكند، غافل باشيم، وي دنبال چيز ديگري نيست! "
حميد رسايي : آيا مشايي همان الياس است؟!
داود احمدي نژاد: آن آقا كه آنگونه سخنان سخيف ميگويد، خدماتش به مملكت در مسائل فرهنگي و معنوي، در مبارزه براي پيروزي انقلاب و تهاجم فرهنگي و در اغتشاشات اخير را بگويد؛ بگويد كجا بوده و چه كار كرده است. شايد رفاقت با دلال آمريكا هوشنگ اميراحمدي را بتواند به عنوان عملكرد افتخارآميز خود مطرح كند؛ همانطور كه قبلا بعضيها تجربه كرده بودند و عاقبت آنرا نيز ديدند.